اگه دوست دارین متن نامه استاندار رو ببینید می تونید از لینک زیر استفاده کنید
http://manshad.persiangig.ir/image/ostandari.jpg
نویسنده: حبیب دهقان .::. دوشنبه 86/10/24 .::. ساعت 11:42 صبح | نظرات دیگران ( ) |
نویسنده: حبیب دهقان .::. دوشنبه 86/10/24 .::. ساعت 11:36 صبح | نظرات دیگران ( ) |
با توجه به مشکلات به وجود اومده برا میهن بلاگ
ترجیح دادم از این به بعد با این وبلاگ مزاحمتون بشم
یه نوحه که مال سال پیش هیئت حسینی منشاده براتون گذاشتم امید وارم خوشتون بیاد
نوحه رو با صدای مداح اهل بیت احمد سلیمی
دانلود کنید
نویسنده: حبیب دهقان .::. یکشنبه 86/10/23 .::. ساعت 1:43 عصر | نظرات دیگران ( ) |
![]() |
![]() دانلود بخش اول |
![]() دانلود بخش دوم |
![]() 6.3 MB |
نویسنده: حبیب دهقان .::. یکشنبه 86/4/10 .::. ساعت 3:33 عصر | نظرات دیگران ( ) |
اینچنین پرده برانداخته ای یعنی چه؟------------- موی خود بر کمر انداخته ای یعنی چه؟
باورت نیست که زن حجب و حیا می خواهد؟---- دامنی پاک چو گل های خدا می خواهد؟
گوهری که صدفش نیست، شود سرگردان ------ صید گردد به کف و توطئه ی دلالان
بی حجابی هنری نیست، شوی بی فرهنگ---- عاقبت بر چمن بی هنران بارد ننگ
عاری از جامه بگوید چه کتابی دارد؟------------- قامت لخت، قیامت چه جوابی دارد؟
سفره ی تن ز چه روباز نمودی ای زن؟---------- ز چه تقدیم نمائی به شغال آن دامن؟
چیست آشغال فرنگی به لبت می مالی؟------- ز چه تقلید کنی از مدل تو خالی؟
تو مگر حجره زدی ، گوشت فروشی داری؟------ ز بنا گوش چه بر رهگذران می کاری؟
ساق پاهای تو حراج چرا گردیده؟---------------- چشم ناپاک ز آرنج فراتر دیده
خشکسالی مگر از پارچه ی مانتو خورده؟------- یا که خیاط زبهر کفن خود برده؟
یقه ی مانتو چرا پنجره اش باز آمد؟-------------- مرمر سینه مگر مایل پرواز آمد؟
پاچه ورمال شدی خشت مگر می مالی؟-------- یا به بازار محبت به پی دلالی؟
اینکه امروز جوانی و کنی بد مستی------------- ته آزاد رهت هست عذاب و پستی
رخ زیبا که نیازش به گریسکاری نیست---------- مصرف روژ و گریس عاقبتش بیماریست
گوهری باش ولی در صدف و پوشیده------------ زرشناس آید و جایت بدهد بر دیده
گُل خلقت، شرف خویش به حراج مده----------- به گرازی که کمین کرده به تاراج مده
هدفِ خلقتِ سرکاره هوسبازی نیست---------- به خدا خالق از این بندگی ات راضی نیست
تو مگر سکه ی خواری که به ره افتادی؟--------- یا مگر کمتر از آن بامیه ی قنادی؟
بامیه، روی بپوشیده ز آفات و مگس------------- تو چرا لخت شدی در پی شیطان هوس؟
کمکمک پرده دریدن ز تن گل آمد----------------- هدف(شارون و صهیون) به تکامل آمد
آنچه شد بر همگان مایه ی رنج و حیرت--------- اینکه فرهنگ در این جامعه شد بی غیرت
هر چه ما می کشیم از پوچی فرهنگ آمد------ بر سر سرو اصالت ز هوا سنگ آمد
نویسنده: حبیب دهقان .::. جمعه 86/1/24 .::. ساعت 2:0 عصر | نظرات دیگران ( ) |